دوستان امروز، دشمنان فردا


مطلبی از آقای نامشهور
این روزها به صورت گسترده‌ای از خدمات الکترونیکی وب و اینترنت استفاده می‌شود. و جالب این‌جا است بیش‌تر این خدمات به طور مجانی توسط موتورهای جستجو ارائه می‌شوند که امروزه به شکل دوستان صمیمی انسان‌ها درآمده‌اند. نکته‌ی خاصی در این مطلب وجود دارد که شاید بعد از خواندن این مطلب کمی محتاط شوید و یا حداقل نگاه‌تان به دنیای جدید متفاوت شود.اگر دقت کنید؛ این روزها ما به طور ناخواسته فقط در حال پرکردن اطلاعات در فضای اینترنتی هستیم. وقتی یک ایمیل جدید تعریف می‌کنیم و برای یک‌دیگر پیام می‌فرستیم، یا در یک سایت ثبت نام می‌کنیم و یا خرید اینترنتی انجام می‌دهیم (حتی به صورت ناشناس) در واقع ما فقط در حال انباشت اطلاعات هستیم؛ آن‌هم اطلاعاتی که ممکن است خیلی به نظرتان بی‌ارزش برسد. >از آن‌جا که ما در زمان حال زندگی می‌کنیم این تصور در ذهن ماست که پس از اتمام کار ما، آن اطلاعاتی که در همان‌لحظه استفاده شده بود نیز کارش تمام شده و نابود می‌شوند. اما قضیه خیلی پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. مثال کوچکی می‌زنم: هر‌گاه با یک حساب اینترنتی؛ فرضاً از یک فروشگاه الکترونیکی بازدید به عمل آورده و احتمالاً خرید کنید، دفعات بعد همان ارگان اینترنتی، به محض ورود شما پیشنهاداتی به شما ارائه می‌کند که بر طبق سلیقه‌های قبلی که ماشین از شما در حافظه دارد، تنظیم شده است. خوب این ساده‌ترین مثالی است که می‌توان عنوان کرد. حال در مقیاس بزرگ‌تر تصور کنید که هر روز شما با حساب ایمیل، نام و مشخصات خود (در موارد ناشناس دیگر آی.پی.آدرس شما ثبت خواهد شد) ده‌ها ایمیل رد و بدل می‌کنید، خریدوفروش کرده و کارهای تجاری خود را سر و سامان می‌دهید، چت کرده و برای تفریحات خود برنامه‌ریزی می‌کنید، فیلم‌ها و علاقه‌های خود را جستجو می‌کنید و موارد بی‌شمار دیگری که هنوز به انتهای شب نرسیده، ممکن است اغلب آن‌ها را فراموش کنید و پس از چندی گویا اصلاً چنین و چنان نکرده‌اید. امروزه همه‌ی ما کمابیش به کارآیی و ظرفیت دستگاه‌ها واقفیم، ولی کسی نمی‌داند که ماشین و کامپیوترهای ده سال دیگر چه ظرفیت و کارآیی خواهند داشت. قطعاً هوشمندی ماشین‌های آن‌زمان، بسیار بالاتر است و قابلیت پردازش و نتیجه‌گیری‌های آن‌ها حیرت‌انگیزترخواهد بود. آن‌طور که پیش‌بینی شده است تا سال ۲۰۲۵ سرعت کامپیوترها از سرعت پردازش مغز انسان فراتر خواهند رفت. هوش مصنوعی وارد مرحله‌ی جدیدی خواهد شد و قابلیت درک و فهم به شکل خاصی (چیزی مشابه فهم انسان) به کامپیوتر داده می‌شود، اما با یک تفاوت اساسی و مهم، و آن این است که ماشین چیزی را فراموش نمی‌کند و تمام اطلاعاتی که طی دهه‌های متمادی فرد فرد انسان‌ها لحظه‌به‌لحظه ثبت کرده‌اند را در خود دارد. این را اضافه کنیم به این نکته مهم که پیش بینی شده است در سال ۲۰۳۰ قدرت پردازش یک کامپیوتر خانگی هزار دلاری از مجموع قدرت پردازش مغز تمامی بشریت موجود بر روی کره زمین بیشتر خواهد شد. تصورش مشکل است ولی با چنین حجم عظیمی از اطلاعات و آن قدرت پردازشِ نزدیک به بی‌نهایتِ ماشین، شیوه‌ی زندگی دگرگون می‌شود. برای مثال در آن‌زمان کافی است که از ماشین بپرسید؛ من همین الان چه کنم؟ و او بتواند با توجه به روحیات و مکنونات ضمیرتان، که با پردازش اطلاعات بی‌شمار ذخیره‌شده از امور روزمره‌ی زندگی شما به‌دست آمده است، به شما پاسخ دهد. و البته همین ماشین می‌داند شما فرضاً ده سال پیش در فلان دقیقه فلان صحنه‌ی غیر اخلاقی را دیده‌اید و یا فلان حرف نامربوط را با فلان‌شخص (احتمالاً آن‌موقع اصوات و فیلم‌ها هم برای ماشین قابل فهم باشند) در چه موقع رد و بدل کرده‌ا‌ید. شاید روزی که ما این کارها را انجام می‌دادیم، درک صحیحی از ماشین سال‌های آتی ندا‌شتیم و گرنه حتماً در رفتار خویش و مراقبت از اطلاعات شخصی خود تجدید نظر می‌کردیم قدرت و سرعت گسترش فنّاوری و کامپیوترهای امروز از یک نوع تابع‌نمایی (Exponential function) تبعیت می‌کنند. بزرگان علم جهان عنوان کرده‌اند که بزرگ‌ترین ضعف کنونی بشر امروز این است که نمی‌تواند مفهوم تابع‌نمایی را درک کند. برای درک و فهم درستی از تابع نمایی لازم است مثالی عنوان شود. ممکن است این داستان را شنیده باشید که شخصی در قبال پاداش پیشنهادی پادشاه، از شاه درخواست کرد که در خانه‌ی اول یک صفحه‌ی شطرنج، یک دانه گندم، در خانه دوم، دو برابر خانه‌ی اول و در خانه‌ی سوم، دو برابر خانه‌ی دوم و همین‌طور ادامه داده تا ۶۴ خانه‌ی شطرنج تمام شود و او مجموع تمام این گندم‌ها را به عنوان پاداش خود از شاه درخواست کرد و شاه هم فوراً دستور داد تا به خیال خودش خواسته‌ی این مرد سبک‌مغز را اجابت کنند. اما او غافل از این بود که فهم درستی از این تابع نمایی ندارد و گرنه باید می‌دانست که مجبور است ۲ به توان ۶۴ عدد گندم یعنی چیزی در حدود ۴۰۰ برابر کل گندم تولیدی جهان در سال ۱۹۹۰میلادی را به او پاداش بدهند. این مثال بیان‌گر واقعیت امروز جهان ما است. مواردی مانند رشد جمعیت، انرژی و محیط زیست همگی شامل این تابع نمایی می‌شوند ولی فنّاوری ارتباطات و کامپیوتر در این زمینه جایگاه خاصی دارد و پیش‌بینی آینده‌ی آن، حتی به صورت تلویحی، غیر ممکن است؛ هر چند در مثال بالا سعی کردیم تا ایده‌ای را متصور شویم. هر چه جلوتر می‌رویم پیش‌بینی آینده مشکل‌تر می‌شود. برای نمونه؛ این‌روزها وقتی مشاهده می‌شود که بیش‌تر امور اطلاعاتی به گوگل وابسته شده است، و منجر به اعتماد بیش از حد و تسهیم بیش‌تر امور زندگی افراد با این گوگلِ نوزاد شده است (که تازه هنوز مراحل رشد را طی می‌کند)، نمی‌توان پیش‌بینی کرد که این طفل بی‌آزار امروزی، آن‌گاه که موجودی بالغ و عاقل شود، با این‌همه اطلاعاتی که از نوع بشر به دست آورده چه خواهد کرد. آیا خود احساسی کسب می‌کند و تصمیم‌گیرنده‌ای مستقل خواهد شد؟ آیا به عنوان یک منبع انرژی اطلاعاتی، فرمان‌بر یک گروه خاص می‌شود؟ آیا آن گروه خاص کنترل‌کننده‌ی این هیولا، خیرخواه خواهند بود یا شرور؟ اگر شرور باشند چه بر سر آینده خواهد آمد. فکر می‌کنم مجموعه‌ی چهارگانه‌ی فیلم‌های بیگانه نگاهی مشابه به قسمت بدفرجام این ماجرا دارد

هیچ نظری موجود نیست: